به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی اسوگی یکی از مسائل نوین مجامع پزشکی اختلاف شیوه درمانی و داروئی طب مدرن و سنتی است. برخی‌ معتقدند طب سنتی شیوه‌ای قدیمی و غیرقابل اعتماد داشته و به‌طور کلی باید کنار گذاشته شود، اما در مقابل عده‌ای اعتقاد به همه‌جانبه طب سنتی در ابعاد مختلف دارند. اما با ظهور مسائل امروزین می‌توان در قبال درمان به هر کدام از این دیدگاه‌ها اکتفا کرد یا تلفیق میان شیوه درمانی طب سنتی و مدرن نیز امکان‌پذیر است؟ دکتر مسعود بلاغت، دکترای پزشکی عمومی از دانشگاه تهران و دکترای طب سنتی از کشور ارمنستان و عضو موسسه تحقیقات حجامت ایران پاسخ‌گوی سؤال مذکور خواهند بود.

اسوگی: با سلام و احترام به نظر شما تفاوت شیوه‌ی داروئی در طب رایج (مدرن) و سنتی در چیست؟

بلاغت: در طب جدید با توجه به روش‌های آزمایشگاهی و تشریحی مدرن ایجاد شده اعم از، ام آر آی، سی تی اسکن و آزمایش‌های پیشرفته بیشتر بحث درمان دارویی در خط اول قرار می‌گیرد.  یعنی این‌ها از طریق تشخیص دقیق یک بیماری، از طریق آزمایش یا روش‌های تشخیصی مانند ام آر آی یا سونوگرافی و مانند این روش‌های آزمایشگاهی وقتی بیماری را  تشخیص می‌دهند مستقیماً به درمان مرض می‌پردازند نه مریض.

همانطور که گفتیم، خط اول درمان‌ طب رایج معمولاً دارو می‌باشد و کمتر اتفاق می‌افتد که درباره موارد دیگر به مریض دستوراتی یا نکاتی بگویند، مگر در موارد خاص.  ولی در طب سنتی، و در طب اسلامی  مبنای درمان و تشخیص بیشتر بر حسب مزاج بیمار است؛ یعنی ما همانطور که برای افراد مختلف مزاج‌های چندگانه را تعریف می‌کنیم، برای بیماری‌ها و امراض هم مزاج قائلیم، مثلاً می‌گوییم که بعضی از بیماری‌ها مزاجشان سرد است و بعضی از بیماری‌ها مزاجشان گرم است.

به عنوان مثال بیماری رماتیسم، ام اس، سکته مغزی، این‌ها را بیشتر بیماری‌های سرد می‌دانیم، بالعکس برخی از بیماری‌های دیگر مانند جوش‌های صورت، بعضی از انواع فشار خون، کلسترول خون یا بعضی از انواع میگرن را بیماری‌های گرم می‌دانیم؛ بنابراین بیماری و نوع بیماری و مزاج بیماری و مزاج فرد در  درمان‌ به وسیله طب سنتی فرق می‌کند، خط اول درمان در طب سنتی اصلاح تغذیه می‌باشد؛ یعنی فوراً نیاز نیست که در همه موارد دارو بدهیم مگر این‌که آن بیماری یا خلط غالب و یا ماده‌ای که از سودا، صفرا، بلغم و خون  است غلیان پیدا کرده و از حد تعادل خارج شده باشد. در این‌صورت اگر صرف  غذا و رعایت غذا کافی نباشد و لازم باشد در درمان آن از داروی گیاهی کمک  بگیریم تجویز دارو الزامی است.

بنابراین خط اول درمان طب سنتی  اصلاح تغذیه بیمار و روش زندگی‌اش است. مثلاً در بیماری‌های سرد، مثلا در رماتیسم به مریض تأکید می‌کنیم، غذاهای سردی، چیزهای رطوبت‌دار مثل ماست، خیار، هندوانه، گوجه فرنگی و غذای صنعتی نخورد، برعکس در بیماری‌های طبیعت گرم به مریض توصیه می‌کنیم که از گرمی‌جات، غذاهای شیرین، غذاهای چرب و ادویه‌‌جات پرهیز کرده و دارچین و فلفل وماده‌هایی که طبیعت گرم دارد را ترک کند. براین اساس بسیاری از این بیماری‌ها با رعایت سبک تغذیه صحیح قابل درمان است.

درطب سنتی در صورت نیاز از روش درمان دارویی استفاده می‌شود، که پاکسازی بدن را زودتر انجام دهد. هر ماده‌ای، داروی ضد خودش را دارد مثلاً ما داروی ضد صفرا، ضد بلغم، ضد سودا داریم و همینطور…

مرحله پس از دارو؛ درمان‌های یداوی است. مانند فسد، حجامت، زالو درمانی، ماساژ و کارهایی به این صورت.

باید توجه نمود که در بحث درمان مشکلات روحی و روانی دستورات دیگری وجود دارد مثلاً خواندن بعضی از آیات قرآن، تکرار بعضی از ادعیه، ذکر گرفتن یا روش‌هایی به این طریق.

به طور کلی طب سنتی_ اسلامی، طب کل‌نگر است و بیمار را در نظر می‌گیرد نه بیماری را؛ اما طب جدید این‌گونه نیست. مثلاً شخصی که سرطان دارد، پزشک جدید فقط نگاهش به سرطان است که این سرطان را کنترل کند، وهیچ کاری با عواقب کنترل این بیماری ندارد، به این‌صورت که اگر این سرطان کنترل شد و تومور از بین رفت، ممکن است مریض زودتر از تومور از بین برود. به عواقب و پیامدهای سمی و عوارض جانبی داروها دقت نمی‌شود، و این روش‌های درمانی در بعضی موارد مرگ بیمار را سریعتر هم می‌کند، و بچه بسا اگر بدن بیمار را دستکاری نمی‌کردند عمر طولانی‌تری داشت.

در طب سنتی‌ـ اسلامی  مریض دارای اهمیت است نه مرض، در بسیاری از مواقع مریض با یک مرض خو گرفته است، و یا یک بیماری در بدنش این‌قدر فعال نیست که بخواهیم با شدت و حدت آن مرض را دفع کنیم، در این صورت توصیه‌های غذایی برایش کافی است. این توصیه‌های غذایی آداب و روش زندگی او را تغییر  می‌دهد. به صورتی که بیمار می‌تواند آرام آرام آن بیماری را از خود دفع کرده بدون آسیب‌رسانی به خود و جلوگیری از تحریک بیماری نیز اتفاق می‌افتد.

اسوگی: اشاره کردید به درمان دارویی، بین داروهای طب رایج و طب سنتی تفاوتی وجود دارد؟

بلاغت: داروهای طب جدید همه بر مبنای یک مریضی تولید شده‌اند. برای مثال برای پا درد، کمر و سر درد پنج الی شش قلم مُسکن در داروخانه‌ها وجود دارد. حالا هر دکتری به سلیقه خودش آن مُسکن را به بیمار می‌دهد، مثلاً برای تسکین درد کمر، یک دکتر دیکلوفناک،  دکتر دیگری بروفن، یک دکتری ماتروکسن می‌دهد، هر دکتری بسته به سلیقه یا تشخیصش ممکن است چند نوع از این مسکن‌ها را تجویز ‌کند و فرقی نمی‌گذارند، بین مریض چاق، لاغر، زن یا مرد.

ولی در طب سنتی به این شکل دارو نداریم،  اگر عموماً کتاب‌های طب سنتی را باز کرده باشید مثلاً برای یک گیاه شاید بیش از صد خاصیت نوشته شده باشد، دلیلش این است که این گیاه کاربردش در هر فرد فرق می‌کند، مثلاً  اسطوخودوس را در درمان بیماری‌های پوستی  برای جوش صورت، در بیماری‌های اعصاب، در بیماری‌هایی مثل زخم‌های دیابتی، بیماری‌های گوارشی می‌شود تجویز کرد؛ البته بستگی به تشخیص دارد. تفاوت تجویز در اینجاست که مزاج‌ها فرق می‌کنند. برای مثال در طب سنتی نمی‌شود گفت  که طرف معده‌اش درد می‌کند بنابراین یک دارویی مخصوص معده داریم که به همه بدهیم، دو قلم یا سه قلم دارو برای  معده داریم که همه این‌ها را انتخاب کنیم و به مریض بدهیم.

پزشک طب سنتی اول مزاج شخص را تشخیص می‌دهد؛ مزاجی که در واقع  سرشت آدمی به حساب می‌آید. پس از تشخیص مزاج نگاه می‌کند که در معده درد شخص چه ماده‌ای افزایش پیدا کرده است و بر حسب آن در درجه اول رژیم غذایی تجویز می‌شود  که چه چیزهایی بخورد و چه چیزهایی نخورد، سپس دارو بر طبق مزاج بیمار ارائه می‌شود. مثلاً ممکن است برای شخصی که دچار معده درد بوده و مزاجش سرد و تر است یا مزاج بلغمی دارد، عرق نعنا بدهیم که با بارهنگ بخورد، اما برای مریض دیگری که ممکن است صفراوی باشد داروی دیگری تجویز شود. زیرا عرق نعنا گرم، تند و تیز است و برای مزاج صفراوی مضر است. به چنین شخصی عرق کاسنی یا عرق بید می‌دهیم، که همان کار را می‌کند منتها با این تفاوت که با مزاج او نیز سازگار است.

اسوگی: به نظر شما می‌توان شیوه‌ داروئی طب مدرن و سنتی را با هم تلفیق کرد؟

بلاغت: بله. بنده الان دارم همین کار را انجام می‌دهم و نمی‌شود داروهای شیمیایی را از پایه رد کرد. برخی از داروهای شیمیائی جایگزین گیاهی به آن خوبی و با کیفیت ندارد، بنابراین از داروهای شیمیایی باید استفاده کرد چون معادل با کیفیتی ندارد. به نظر بنده لازم نیست با علم پزشکی رایج سر جنگ داشته باشیم؛ بنده و دوستانمان در حال تأسیس یک روش طبی جدید هستیم، به نام طب تلفیقی؛ و در آن نکات مثبت و  منفی هر دو طب را در کنار هم می‌گذاریم، هر کجا نکات مثبت برجسته‌تر بود از آن نکات استفاده می‌کنیم.

باید بگویم که طب جدید در تشخیص کمک بسیار زیادی می‌کند، درست است که در طب سنتی مزاج طرف را تشخیص می‌دهند و خیلی از راه درمان با همان مزاج پیش می‌رود؛ اما اگر در کنار این روش  یک آزمایش، یک عکس ساده، یک ام آر آی یا سونوگرافی داشته باشیم کمک می‌کند که آن تشخیص تأیید شود و هزینه‌های درمانی فرد پایین بیاید و داروی اشتباهی به مریض داده نشود. ممکن است مریض در شرح حالش ناتوان باشد که در این‌صورت با کمک از طب جدید، دستاوردهای پاراکلینیکی‌ و  آزمایشگاهی کار را پیش می‌بریم.

حتی از داروها و روش‌های طب جدید نیز می‌توان به صورت تلفیقی هر جا که لازم باشد استفاده کرد. من فکر می‌کنم این حرف که طب جدید طبی غلط، وارداتی و صهیونیستی است حرف اشتباه و بی‌ربطی است و بنده این نظر را قبول ندارم. به نظر من هر طبی برای خودش محترم است و سال‌ها دانشمندان مختلف برای این علم  زحمت کشیداند، برای مثال الان مریضی مشکل جراحی اورژانسی دارد، من با طب سنتی اگر بخواهم این مریض را به امید واهی نگه‌دارم و نگذارم جراح با یک کار نیم ساعته مشکلش را حل کند، فرصت طلایی‌اش را از دست داده‌ است  و فرد جانش به خطر می‌افتد. در این موارد مریض را باید به جراح سپرد.

در بسیاری از موارد داروهای مشترک داریم، و خیلی از دکترهای طب جدید از داروهای طب سنتی استفاده می‌کنند، داروهای گیاهی از شرکت‌های مختلف تهیه و توزیع شده است. متخصصان قلب از قطره‌های گیاهی که در طب سنتی سال‌ها مورد مصرف بوده، استفاده می‌کنند. دکترهای اعصاب، آرام بخش‌های گیاهی را تجویز می‌کند و دیگر آن تعصبی که حتماً باید داروهای شیمیایی خورده شود وجود ندارد.

بسیاری از متخصصین پزشکی مدرن داروهای مشترک را قبول کرده‌اند، و اگر به این صورت پیش برود و سنگ اندازی نشود؛ می‌شود تلفیقی از این دو طب و حتی چند طب مانند طب سوزنی چین، هندی و… به وجود آورد.

اسوگی: لطفا در مورد تلفیق این دو روش توضیحی بفرمائید؟

بلاغت: به نظر می‌‌رسد نیاز است رشته‌ای به نام طب تلفیقی که در آن اصول و روش‌های پزشکی مدرن و سنتی و یا حداقل واحدهای مشترک از طب سنتی و طب جدید که  با همدیگر همخوانی داشته باشند تدریس شود داشته باشیم. در این صورت یک رشته علمی زیبا از آن به وجود می‌آید که محصول آن طبیبی است که به طب جدید وطب سنتی احاطه دارد و در خدمت مردم است. به جای این‌که در دو مرحله پزشک عمومی و متخصص، پزشک تربیت کنیم، می‌توان بسیار راحت با هفت یا هشت سال یک پزشک متخصص همه‌کاره تربیت کرد. البته رشته‌های جراحی و مثل آن بحث‌های دیگر دارد، ولی پزشک‌هایی که نیاز به جراحی ندارند، پزشک‌های داخلی، پوست، زنان، اطفال و کارهایی که نیاز چندانی به جراحی در آن‌ها نیست می‌شود یک پزشک همه‌کاره و خوب می‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای شهر، روستا و هر مکان دیگری باشد. از این رو هزینه‌های کشوری و هزینه تحصیل پایین آمده و دوران تحصیل کوتاه‌تر خواهد شد. واحدهای اضافی بدون استفاده‌ای که بیشتر وقت دانشجو را می‌گیرد و کاربردی ندارد می‌تواند حذف شود و به جای آن‌ها واحدهای مفید، قابل استفاده و کاملی که بسیاری از پزشکان در این سال‌های اخیر از آن‌ها بهره برده‌اند را ایجاد کرده و رشته طب تلفیقی را از آن ایجاد کرد.