طب سنتی در گذر زمان توانسته است جایگاه خود را در میان علم نوین پزشکی بازیابد؛ از منظر جهانی نیز این اتفاق در دنیا رخ داده است.

سازمان جهانی بهداشت از حدود ۲۰ سال قبل به تمام دنیا اعلام کرد کشورهایی که دارای طب سنتی هستند، از این طب بهره‌برداری کنند؛ زیرا تجارب جهانی به این نتیجه قطعی رسیده که استفاده علمی از طب سنتی هر کشور سبب ارتقای وضعیت بهداشت و درمان آن کشور می‌شود. این توصیه‌ها حاکی از آن است که طب سنتی و طب نوین، مکمل هم بوده و نشان می‌دهد، طب سنتی از اقبال عمومی در سراسر جهان برخوردار است. در یکی از مقالات خود در زمینه پژوهش درباره طب سنتی که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده، توجه نظام سلامت آمریکا به طب سنتی از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۳ بررسی شده است. جالب است بدانید بودجه‌ای که دولت آمریکا در سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ به توسعه تحقیق و پژوهش در رابطه با طب مکمل و طب سنتی تخصیص داده بود، حدود هشت برابر بودجه‌ای بود که برای تحقیق درباره بیماری‌های قلب، دیابت و سالمندی تعیین کرده بود. این اقدام اهمیت رویکرد نظام سلامت کشورهای پیشرفته را به طب سنتی نشان می‌دهد؛ بنابراین نمی‌توان گفت طب سنتی و طب مدرن در تقابل هم هستند.

امروزه در دنیا برای شکستن مرزهای طب سنتی، حتی پا را فراتر گذاشته و عناوین طب‌ها را به طور مجزا به صورت «طب سنتی»، «طب مکمل» و «طب نوین» به کار نمی‌برند بلکه تحت عنوان جدیدی به نام «طب یکپارچه» (Integrative Medicine) می‌نامند. به این معنا که بیمار باید به روشی که مؤثرتر و بهتر است با استفاده از هر دو طب، درمان شود.

برای مثال فردی که بیماری قلبی دارد، از طب نوین برای تشخیص بیماری او استفاده شده و برای درمان بررسی می‌شود که استفاده از روش طب سنتی و داروهای گیاهی برای بیمار مناسب است یا داروهای شیمیایی یا درمان توأم و هرکدام که به نفع بیمار باشد، تجویز می‌شود.

تمام کشورهایی که با این رویکرد، یعنی طب سنتی را در کنار طب نوین استفاده می‌کنند، به طرز چشمگیری موفق بوده و پیشرفت خوبی را به دست آورده‌اند. در حال حاضر در بسیاری از کتاب‌های طب نوین در توضیح یک بیماری و داروهای مناسب، در آخر چند روش طب مکمل نیز به عنوان توصیه به بیماران ارائه می‌شود.